معنی کنایه از مراجعه کردن
لغت نامه دهخدا
مراجعه. [م ُ ج ِ ع َ / ع ِ] (از ع اِمص) بازآمدن. بازگشت. برگشتن. || رجوع کردن. دوباره رجوع کردن. بازدید. مطالعه: مراجعه به کتاب.
- مراجعه دادن، رجوع دادن. حواله دادن.
- مراجعه کردن، بازگشتن. بازآمدن.
- || رجوع کردن به کتاب یا نوشته ای. دوباره دیدن آن.
کنایه
کنایه. [ک ِ ی َ / ی ِ] (از ع، اِ) کنایه. کنایت. رجوع به کنایت و ماده ٔ قبل و ترکیبهای این کلمه شود.
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ واژههای فارسی سره
فارسی به ایتالیایی
rivolgersi
فرهنگ معین
(مُ جَ عَ یا عِ) [ع. مراجعه] (مص ل.) رجوع کردن، بازگشتن، رفتن به جایی یا نزد کسی برای انجام کاری.
فارسی به عربی
حل جدول
روآوردن
فرهنگ فارسی هوشیار
مراجعه و مراجعت در فارسی: باز گشت، سرزدن، باز گردانیدن، زن را به خانه آوردن (مصدر) رجوع کردن، باز گشتن. -3 (اسم) رجوع، بازگشت. توضیح بمعنی 2 و 4 غالبا مراجعت بکاررود جمع: مراجعات، آنست که شاعر در یک مصراع یا یک بیت مطلبی را بطریق پرسش و پاسخ بیاورد سوال و جواب.
فرهنگ عمید
رجوع کردن به کسی یا چیزی،
فارسی به ترکی
başvurmak, müracaat
معادل ابجد
687